اينكه فاطمه (س) چگونه در جامعه حضور داشته باشد؟ چگونه در برابر امور و حوادث موضع مىگيرد؟ چگونه زندگى را سر كند؟ برخوردش با مردم چگونه باشد؟ خود شامل سرى مباحثى است كه فاطمه (س) درس عملى آن را از مادر آموخته و از تعاليم و تذكرات و ارشادهاى پدر در آن سود جسته است. اصولاً شيوه او در حضور در عرصه اجتماعى موجد راه و روش نوين و درسآموز براى جامعه انسانى و بويژه زنان است .او در جنبههاى اجتماعى از پدر دروس بسيارى آموخت مثل درس اخلاق، درس رفتار اجتماعى، درس مساوات و مواسات و از آن مهمتر درس ايثار، درس وظيفهمندى در برابر افتادگان و محرومان، درس كمك به اسراء، به ايتام به مسكينان، درس يتيمدارى و سرپرستى و كفالت آنان، درس خوشرفتارى با بردگان و زيردستان، درس خدمت به مردم، حتى به بهاى قبول رنج براى خويشتن و...فضه بعنوان خادمهاى در خانه او مشغول كار شد. رسول خدا (ص) فرمود دخترم آيا مىدانى كه وظيفه خانم خدمتكار چيست. خدمتكار هم انسانى مثل ديگران است، رنج مىبرد، خسته مىشود، ادراك دارد، لذت و غير لذت مىفهمد وجود از چوب و سنگ ساخته نشده و... فاطمه (س) پرسيد پس در آنصورت تكليف من در برابر او چيست؟ پيامبر فرمود تكليف اين است كه كارهاى خانه را در ميان او و خود عادلانه قسمت كنى... و فاطمه (س) تا پايان عمر اين چنين كرد .او با اينكه عهدهدار امور خانه بود، و با اينكه به تربيت فرزندان مىپرداخت و كانونى آنچنان گرم و متعهد را مسؤلانه مديريت مىكرد از مشاركت اجتماعى خود را دور نداشت و رسول خدا (ص) براى او برنامه و تكليفى معين كرد كه او د رآن شركت كند. از جمله امر هدايت زنان، و حل و رفع مسائل و مشكلات آنها، شركت در مراسم بيعت زنان با پيامبر، حتى حضور در برنامه مباهله با نصاراى نجران كه قرآن به آن اشاره دارد. ( آيه 61 سوره آل عمران)
در اهتمام به امور مسلمين فاطمه (س)مسلمانى است كه اصل را در زندگى به اين قرار داده است كه براى مردم خدمتى انجام گيرد.هم چنين اين بينش قرآنى براى او وجود دارد كه امت اسلامى بهترين هستند از آن بابت كه براى مردم آفريده شدهاند (كنتم خير امة اخرجت للناس) (آيه 110 - آل عمران)
در رفع دردمندىها او از كسانى است كه مردم را بر خود مقدم مىدارد. گدائى در درد و گرسنگى مىنالد غذاى خود را به او مىدهد. برهنهاى از بيجامگى شكوه دار د و فاطمه (س) با عطايش شكوه او را فرو مىخواباند. كودكى يتيم را به نزد او مىآورند كه بعلت نداشتن پدر، كوكان او را به بازى نمىگيرند (چون در آن روزگار اين تصور غلط شايع بود كه يتيمان افرادى آفت زدهاند، و همگامى و هم قدمى با آنها سبب سرايت بدبختى خواهد شد) فاطمه (س) او را مىشويد و بر سر و مويش به رسم آن روز روغن مىمالد، لباس نو بر تن او مىپوشاند و او را به پيامبر بر مىگرداند. (السيرة النبويه)دلش به اين خوش است كه اين كودك در ميان ديگر كودكان مىتواند وارد شود، و با لباس نو و با انتساب به پيامبر مىتواند سر و گردن افرازد و خود را شادمان نشان دهد.اوامين امت و راز دار وقايعى است كه براى او اتفاق افتاده آن را وسيلهاى براى تازه كردن درد ديگران قرار نمىدهد و حتى درد خود را از على (ع) مخفى مىدارد. و هم اگر رازى از ديگران بشنود سعى دارد آن را حفظ كند و آبروى كسى را به خطر نيندازد او در اصلاح امور مردم، در رفع مشكل چنان است كه حتى دنيا را جاى آرامش و سكون نمىشناسد و در احقاق حق و ابطال باطل نرمش و انعطافى را نمىپذيرد مگر آنكه پاى مكتب و مذهب در ميان باشد.
در اهتمام به امور مسلمين فاطمه (س)مسلمانى است كه اصل را در زندگى به اين قرار داده است كه براى مردم خدمتى انجام گيرد.هم چنين اين بينش قرآنى براى او وجود دارد كه امت اسلامى بهترين هستند از آن بابت كه براى مردم آفريده شدهاند (كنتم خير امة اخرجت للناس) (آيه 110 - آل عمران)
در رفع دردمندىها او از كسانى است كه مردم را بر خود مقدم مىدارد. گدائى در درد و گرسنگى مىنالد غذاى خود را به او مىدهد. برهنهاى از بيجامگى شكوه دار د و فاطمه (س) با عطايش شكوه او را فرو مىخواباند. كودكى يتيم را به نزد او مىآورند كه بعلت نداشتن پدر، كوكان او را به بازى نمىگيرند (چون در آن روزگار اين تصور غلط شايع بود كه يتيمان افرادى آفت زدهاند، و همگامى و هم قدمى با آنها سبب سرايت بدبختى خواهد شد) فاطمه (س) او را مىشويد و بر سر و مويش به رسم آن روز روغن مىمالد، لباس نو بر تن او مىپوشاند و او را به پيامبر بر مىگرداند. (السيرة النبويه)دلش به اين خوش است كه اين كودك در ميان ديگر كودكان مىتواند وارد شود، و با لباس نو و با انتساب به پيامبر مىتواند سر و گردن افرازد و خود را شادمان نشان دهد.اوامين امت و راز دار وقايعى است كه براى او اتفاق افتاده آن را وسيلهاى براى تازه كردن درد ديگران قرار نمىدهد و حتى درد خود را از على (ع) مخفى مىدارد. و هم اگر رازى از ديگران بشنود سعى دارد آن را حفظ كند و آبروى كسى را به خطر نيندازد او در اصلاح امور مردم، در رفع مشكل چنان است كه حتى دنيا را جاى آرامش و سكون نمىشناسد و در احقاق حق و ابطال باطل نرمش و انعطافى را نمىپذيرد مگر آنكه پاى مكتب و مذهب در ميان باشد.